دارکولییسم(به فرانسه: Darkoliisme، به انگلیسی: Darkoliism)
یک جنبش(مکتب) ادبی است که در سال ۲۰۱۵ توسط محمدرضا نظری دارکولی Mohammadreza Nazari Darkoli نویسنده و منتقد ادبی ایرانی و شاگردان، دوستان، همکاران و پیروان ادبیاتش در ایران و خارج از ایران شکل گرفت. محمدرضا نظری دارکولی در سال ۲۰۱۵ مانیفست یک جنبش ادبی به نگارش رساند که ۱۰ قانون در خود داشت و به پیشنهاد دوستان و همکارانش نام دارکولی(Darkoli) بر آن نهاده شد که ضمن اشاره به ادبیات خاص محمدرضا نظری دارکولی، نام روستایی در شهرستان دلفان ایران است که مردمی مهرپرست داشته است؛ زیرا قوانین جنبش دارکولی نیز گسترش مهرورزی میان انسانها را دنبال میکند. پس از انتشار مانیفست جنبش (مکتب) دارکولی Darkoli و در دسترس عموم قرار گرفتن آن، این جنبش از سوی پیروانش، مکتب ادبی دارکولییسم Darkoliisme خوانده شد. قوانین دهگانهی مکتب ادبی دارکولییسم به محتوای آثار ادبی میپردازد و در مقابل فرمالیسم روسی که زبان فیزیکالیستی دارد با جدیت برخواسته است. دارکولییسم Darkoliism نقطهی مقابل فرمالیسم است و میکوشد جایگاه ارزندهای برای مسئولیت اجتماعی در ادبیات به وجود آورد. Darkoliism انتخاب است و دل مشغولی هرمنوتیک دارد.
در آثار دارکولییسمی، تعاون مبتنی بر تساوی همهی قوانین وجود ندارد، بلکه متناسب موقعیتها، هرکدام از قوانین در اثر قالب میشوند و دیگر قوانین هم با ورودی پذیرفتنی و مناسب محتوای اثر، به وجه دارکولییسمی آن توان ظهور میبخشند. دارکولییسم در قانون چهارم مانیفست خود، وجدان را بهترین تکیهگاه برای بشر معرفی میکند. دارکولییسم میگوید – جهانبینی مذهبی صرفاً نگاههای محلی میدهد، نه یک نگاه کلی و جهانشمول؛ لذا جهانبینی مذهبی به هیچ وجه یک جهانبینی تام و تمام نیست. – اما وجدان جهانشمول است و همه جا وجدان با رسوم قبیلهای سازگاری دارد، در عین حال وجدان نیرویی مطمئن در مقابل شر است. دارکولییسم میگوید – همهی آدمها بر گردن همدیگر حق دارند. هیچ کسی به تنهایی نمیتواند انسان باشد، بلکه انسان بودن ما وابسته به ارتباط وجودیمان با دیگران است. دارکولییسم میگوید – فرمالیستها با توجه نهادن صرف به صورت زبانی کلمات و دوری جستن از معنا، گویی ارابه را جلوی اسب بسته اند؛ از همین رو قادر به هیچگونه حرکت صحیحی نمیباشند. دارکولییسم مکتبی است که از مکاتب پیش از خود بهرههای بسیاری گرفته و بر اساس اندیشهی بزرگان ادبیات و فلسفه میخواهد رویکرد تازهای به ادبیات بدهد. این مکتب اندیشهی بسیاری از فیلسوفان از جمله زکریای رازی، خیام، ولتر، شوپنهاور، اسپینوزا، راسل، سارتر و کامو را به کار گرفته است. دارکولییسم با قانون هفتم خود میخواهد بگوید امروز ضروری است در انتقاد شجاع و بیپروا باشیم و به آسانی عملکرد اشخاص سرشناس را مورد نقد و بررسی قرار دهیم، تا راهی به سوی حل مسائل کلان بشر بیابیم؛ برای نمونه، عادت، مانع از دیدن و درک نقصهای مقدسات میشود و باید آنها را به گونهای دیگر نشان دهیم تا نگاهها بر حقایق درنگ کند و روشنگری صورت پذیرد. مکتب ادبی دارکولییسم darkoliisme زندگی و شادی را زیباترین پدیدهی عالم هستی میشناسد و لازم میداند ادبیات با رویکرد هدفمند و تازهای به زندگی انسانها و نشان دادن گونههای مختلف آن بپردازد. از همینرو زیباشناختی را به معنا و محتوا باز میگرداند. مکتب ادبی دارکولییسم در قانون ششم خود تاکید کرده که نویسندگان دارکولییست آزاد هستند هر گونه متد نگارشیای داشته باشند و قوانین دارکولییسم فقط به موضوع و محتوای آثار ادبی توجه دارد.
نویسندگان پیرو جنبش(مکتب) ادبی دارکولییسم Darkoliism از تمامی نویسندگان جهان خواهش دارند به یاریشان آمده و در گسترش قوانین مانیفست این مکتب کوشا باشند تا ادبیات بتواند در جهت بهتر شدن اوضاع کنونی جهان تاثیرگذار باشد.
رمانهای “فرار ”، “مردی که قبر پدرش را فروخت”، “مرگ همسایه” و “تاریکا” بخشی از آثار محمدرضا نظری دارکولی هستند که در لسآنجلس آمریکا توسط انتشارات “شرکت کتاب ” منتشر شدهاند که در میان آنها رمان “مرگ همسایه” سرآغاز مکتب ادبی دارکولییسم darkoliisme است.